نیست که نیست؟

ساخت وبلاگ
بعضی حرف ها، مثل جوراب های نشُسته گوشه اتاق می ماند...باید بشوریشان، باید تمیزشان کنی اما نمی کنی!جوراب ها می ماندزیاد می شودبوی گندش همه جا را بر می داردبعضی حرف ها را نمی شود گفت، فقط می شود نوشتشان که گوشه ذهن خالی شود بوی گندش جایی را برندارد. قبول؟ :)اگر زیر نوشته ای اسم کسی را ننوشته ام، یعنی آن متن یا نوشته "برای من است." لطفاً بدون ذکر نام و نشانی از متن ها استفاده نکنید. ممنون[email protected]: @soheyla.kaviany نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 107 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 5:38

بهش میگم: یادته بهم قول دادی با هم می ریم آبادان؟
میگه: دیگه آبادانی نمونده، تا چشم کار میکنه غم مونده و بدبختی. باید بریم...
ته دلم خالی میشه و به رفتن فکر می کنم. این بار جدی جدی به رفتن از جایی که واقعاً خودش و مردمش رو دوست دارم فکر میکنم...

+ به تاریخِ  پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱    سهیلا کاویانی  | 

نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 107 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 5:38